نقیضهای بر غزل حضرت حافظ
سخنان حسن فریدون () با خودش،
پس از سیل مازندران و گلستان
رفته زیر سیلْ استان گلستان غم مخور
غرق شد مازندران هم زیر باران غم مخور
اهل خوزستان هنوز از سیل غم در محنتاند
چون که همدرد است با آنها لرستان غم مخور
در کلاله، ترکمن، در کردکوی و آققلا
رأی تو با وعدهها بوده فراوان غم مخور
راه تزویر و فریب و مکر باشد بازِ باز
بسته شد گر راه خوشییلاق و گرگان غم مخور
بیخیال سیل شو، سرگرم کیش و قشم باش
رقص دلفینها ببین و باش خندان غم مخور
یاد استخر فرح باش و غریق سرخوشش
فکر کن هستی تو هم در سدّ لتیان غم مخور
تا که یار پوششی داری به تفریحت برس
با جهانگیری بده همواره جولان غم مخور
تا که نوبخت و حسینت را تو داری در کنار
گر همه عالم شوند از تو گریزان غم مخور
"ابتکار" و "آرمان" و "شرق" و "ایران" با تواند
سرزنشها گر کند هر روز "کیهان" غم مخور
لیست بی.بی.سی چو در مجلس هوادار تواند
از فغان و نالههای اهل ایمان غم مخور
منتقدهای تو مشتی بیسواد و جاهلاند
چون گرفتی دکتری از انگلستان غم مخور
گرچه رفت از سفرۀ مردم پیاز و مرغ و گوشت
تو بخور ماهی و ششلیک و فسنجان غم مخور
رفته با تدبیر تو از دیدگان خلق، خواب
میرود کمکم ز دلها دین و ایمان غم مخور
دولت تو گرچه کرده روز مردم را سیاه
هست برجام تو چون خورشید تابان غم مخور
کن فشار و ظلم را هردم به مردم بیشتر
تا معیشت هست در دستت گروگان غم مخور
امنیت رفته اگر از مرزها آسوده باش
تو حقوقدانی، نه سرهنگ و نه سروان غم مخور
لرزش کرمان و کرمانشاه رفت از یادها
کل ایران هم شود یکباره ویران غم مخور
باش یار کدخدا و "بیست، سی" را پاس دار
غیرت و فرهنگ ایران را بمیران غم مخور
در کلاس غیرت ملی اگر آخر شدی
تا که شاگرد اولی در درس شیطان غم مخور
محمدتقی_عارفیان ۱۳۹۸/۰۱/۰۴
شهدا شرمنده ایم:
درباره این سایت