در کوره راه زندگی ، آغاز را گُم کرده ام

در های و هوی این زمان ، آواز را گُم کرده ام

مرداب سان شد زندگی ، پوسیدگی ، پوسیدگی

از بس که ماندم در قفس ، پرواز را گُم کرده ام

در این جهان یک همنفس ، پیدا نشد جز خار و خس

درسینه دارم رازها ، همراز را گُم کرده ام

ناساز شد هر ساز من ، بیگانه شد دمساز من

سوزم کجا ، سازم کجا ، دمساز را گُم کرده ام

سنگ صبوری داشتم ، با او سرودی داشتم

آن نغمه ساز زندگی پرداز را گُم کرده ام

در دل هزاران گفتنی ، دارم ز بیداد زمان

از بی زبانی قدرت ابراز را گُم کرده ام

نازم بکش ، نازم بکش ، کز زندگانی خسته ام

در عمر بی فرجام خود ، اعجاز را گُم کرده ام

‌T.k

همیاران آسایشگاه معلولین و سالمندان گیلان-رشت (خیریه)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بلاگی برای فایل فولدر Natasha من نویس های یک‌ زن شیک پیکو Kelly جستجوگر لینک فیلم Christopher معرفی سایتهای مفيد، کاربردی و جالب Letitica دفتر وکالت و موسسه حقوقی