شیعیان وقت عزا شد٬ مصطفیٰ نالان شده
در غمِ موسی بن جعفر٬ فاطمه گریان شده
سِندِ ملعون آنقَدَر٬ زد تازیانه بَرتَنَش
فی المثل پاشیده از هم مُصحَفِ قرآن شده
تازیانه یکطرف٬ رگبار سیلی یکطرف
صورتش نیلی٬ پُر از خون٬ آن لب و دندان شده
گشته مسموم از رُطَب٬ با جَبر هارونِ لعین
در٬ درونِ سینهٔ تنگش نَفَس پنهان شده
نالهٔ اهل سما پیچیده در گوش زمان
گوئیا هفت آسمان در ناله و افغان شده
نوحه خوان گشته ملائک٬ عرشیان در آه و وا
چون غریبی کُشته در مُلکِ غریبستان شده
لحظه های آخرِ آن سیّدِ والامقام
واژهٔ غربت زِ قربش٬ واله و حیران شده
چونکه کاظم غرقِ در حمد الهی گشته وُ
ذکر و نجوایِ لبَش٬ یاحَیُّ و یاسبحان شده
ناگهان پیکِ اَجَل آمد به بالین امام
خیره برسمتِ بقیع٬ آن خسروِ خوبان شده
زد صدا مادر بیا٬ من هم غریبم چون حسین
وامصیبتْ قتلگاهم٬ گوشهٔ زندان شده
چشمم از٬ زهرِ ستم٬ تار و دلم در پیچ وتاب
پیکرِ تبدارم از ظلم و جفا بی جان شده
(فیضیا) ختمِ مصیبت کن٬ دلم آتش مَزَن
مادرش زهرا به بالینِ پسر مهمان شده
درباره این سایت