وخدایی که در این نزدیکی است

نیست یکدم از ما

یکسر موی جدا

از رگ گردن ما

گاه نزدیکتراست او بر ما

گر ندارد جایی

پس چرا در قلبم

هر زمان با او من

سر صحبت دارم؟

کیست پس این هر شب

که من اینجا با او

در دل تاریکی

گاه خلوت دارم؟

مردمان می گویند:

که خدا را نتوان دید به چشم

پس چرا من هر گاه

چشم را بگشودم

بیشتر از هر کس

روی او را دیدم؟

خاک را چون دیدم

جلوه ای از اوداشت؟

آب را نوشیدم

طعم او را می داد؟

راه چون می رفتم

قامتم روی زمین

مملو از یادش بود؟

از رگ گردن ما

گر چه نزدیکتر است

لیک این فاصله هم

باز خیلی دور است

او دقیقآ اینجاست

نیست یک نقطه میان من و او

و خدایی که در این نزدیکی است

هست نزدیکتر از ما بر ما

غلامحسین ابوالقاسمی گنبد کاووس]


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هنرستان کاردانش ایران شهرستان سراوان decoryn پادگان چهل دختر.تیپ 258 تکاور شهید مصطفی پژوهنده نزاجا-پادگان 02 Moises خرید پنل اس ام اس | سامانه پیامکی | پنل پیامک انبوه گردشگری رستوران گیلانی در تهران مدام بنویس دوستانه 2