روزه گرفتن گرچه باشد سخت دشوار

راهِ فرار اما بوَد بسیار بسیار

باید سفر راهی شوم نُه روز نه روز

با این روش خالی کنم شانه از این بار

یا مثل آنهایی که دائم روزه خوارند

من می شوم در گوشه ای مشغولِ نشخوار

یا اینکه مثل پیرمردانِ خمیده

باید کنم بر ضعفِ جسمی خود اقرار

یا مثل آنهایی که بی دینند باید

کلاً شوم من بی خیالِ روز دیدار

باید زبان و چشم و گوشم روزه باشند

اینگونه خود را میکنم توجیه اینبار

گیرم که بر امساک هم کردم تحمل

هرگز نباشد چاره ای بر دودِ سیگار

القصه گرچه روزه خواری چسبناک است!

اما به خود میگویم ای دیوانه! هشدار!

یک روز خوردن شصت و یک روز است جرمش

باید بگیری، راه دیگر نیست انگار

وقتی که می دانی قیامت هست نزدیک

وقتی یقین داری خدایی هست در کار

حدِّاقل در موقعِ افطارِ رنگین

یا رب مرا از منفجر گشتن نگهدار

حالِ شکم های گرسنه کِی بفهمد؟

هرکس یقین دارد که شب می آید افطار

احد ارسالی

وطنز  پایگاه شعر و ترانه طنز

vatanz_ir


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

boshtam آموزش کمپیوتر از ابتدا الی پیشرفته بازار مصالح تفاوت اثار هاي ايراني اسلامي با سرزمين هاي غرب شانزده مهدی قاسمی بانک مقالات حقوقی جزوه دان Lisa فروشگاه اینترنتی هندیجان کالا Information96